سلام عزیزم
امروز رفتم سرویس تخت و کمدتو سفارش دادم. بعد رفتم خونه دایی جون. ارشام کلی شیطونی کرد و یه عروسک برات خریده بود
همشم تاکید میکرد عمه این عروسکه زشت ماله پسرته. یه کوچولو حساس شده اخه نی نی دوم دایی و تو که بیاین یکه تازی ش کم میشه....همشم تکرار میکنه اقایی( بابا بزرگ) فقط اقا جونه خودمه و دیگه کسب حق نداره بهش بگه اقایی...
قربونت برم امروز کلی شیطونی کردی و تکون خوردی. الانم بابایی زنگ زد و به سلامت رسیده بود و کلی هم دلش برا ما تنگ شده بود.
دوست داریم تا همیشه
هزارتا ماااچ